به گزارش گیل مانا و به نقل از مرکز تنظیم و نشر آثار آیتالله بهجت قدسسره، بیشک یکی از مناسبتهای مهمی که در دنیای اسلام هرساله تکرار میشود و از جمله مناسباتی است که به فرقه خاصی از مسلمانان تعلق ندارد، ماه مبارک رمضان است؛ ماهی که در بین مسلمین به ماه خدا و میهمانی او مشهور است. ماهی که مسلمانان همه در تلاشند تا زیر باران رحمت الهی بدون چترِ گناه به رقص بندگی درآیند که پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: «[ماه رمضان] ماهی که اول آن رحمت، میانهاش مغفرت و آخر آن اجابت و آزادی از دوزخ است».۱
ماهی که به هربهانهای مستحق پاداش و رحمت خدا میشوی؛ «نفسهایتان در این ماه، تسبیح و خوابتان، عبادت است».۲ ماهی که در آن جز شقی، در گناهانش باقی نمیماند و همه از جاری زلال این ماه طاهر و پاک میگردند؛ «در آخر هر روز از ماه مبارک رمضان، خداوند را هزارهزار آزادشده از آتش است؛ چون شب و روز جمعه شود، هر ساعتی هزارهزار و در شب و روز آخر ماه رمضان به تعداد تمام آزادشدگان در طول ماه، از آتش نجات مییابند».
آیتالله بهجت (ره): «خداوند انسان را طورى آفریده که مىتواند از راه بندگى خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید. رؤیت خداوند متعال در دنیا، به همان ملاک رؤیت در آخرت امکان دارد».
ابتدای راه بندگی و ابتدای سال برای سالکالیالله، ماه خداست؛ «تعداد ماهها در نزد خدا و کتابش، آن روز که آسمانها و زمین را آفرید، دوازده ماه است و آغاز آن، ماه خدا یعنی ماه رمضان است».۳ بنده یک سال بندگی کرده تا در این ماه لایق ضیافت الهی شود و به تماشای محبوب خود بنشیند.
«خداوند انسان را طورى آفریده که مىتواند از راه عبودیت و بندگى خالص، از مقام ملائکه گام فراتر نهد و مقامات انبیا و اولیا را کسب نماید. رؤیت خداوند متعال در دنیا، به همان ملاک رؤیت در آخرت امکان دارد».
سالکالیالله در وداع این ماه، سالی را به سختی گذرانده و اینک در آستانه ورود به آن دست به دعا برداشته که «الّلّهُمَّ أَهِّلْنَا فِیهِ لِمَا وَعَدْتَ أَوْلِیَاءَکَ مِنْ کَرَامَتِکَ، وَ أَوْجِبْ لَنَا فِیهِ مَا أَوْجَبْتَ لِأَهْلِ الْمُبَالَغَهِ فِی طَاعَتِکَ، وَ اجْعَلْنَا فِی نَظْمِ مَنِ اسْتَحَقَّ الرَّفِیعَ الْأَعْلَى بِرَحْمَتِکَ».۴
ماه بندگی
انسان در این دنیا مأمور به ساختن سیرت خویش است. او آمده است تا با بندگی، صورتی برای آخرتش بیاراید و خود را برای ابدیت آماده کند.
سیرتی کاندر وجودت غالب است
هم بر آن تصویر، حشرت واجب است
«إِنَّ لِرَبِّکُمْ فِی أَیَّامِ دَهْرِکُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»۵ بهترین فرصت خودسازی و تلاش برای رسیدن به سیرتی زیبا، استفاده از موسم ماه مبارک رمضان است؛ چرا که فرمود: «عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ»؛۶ ازاینرو سالکالیالله به تکاپو میافتد و بدن خود را به زحمت میاندازد و پا روی نفس میگذارد و خواستههای خدا را بر خواستههای خود ترجیح میدهد: «هَل الدّینُ إِلاَّ التَّرجیحُ عِنْدَ الدَّوَرانِ؟!؛ آیا دین جز ترجیح [آخرت بر دنیا و یا رضاى خدا بر هواى نفس و شیطان] هنگام دوران امر است؟!»؛ دیندارى انسان وقتى معلوم مىشود که بر سر دو راهى دنیا و آخرت، و متابعت هواى نفس و شیطان و یا بندگى رحمان قرار گیرد».
چشم از ناپاکیها میبندد و دست بهسوی آن دراز نمیکند و قلب خود را برای خدا خالی میکند. برای قرب به محبوب به مستحبات میپردازد: «امتثال نافله از امتثال فرایض اقوى است؛ یعنى اگرچه مُمْتَثَل در فریضه اقوى است، ولى امتثال و اظهار عبودیت و عبدیّت در نوافل، اقوى از فرایض است». خلاصه آنکه سالک در این ماه رهسپار جاده بندگی میشود.
شرط اولقدم
تا انسان قلب خود را از غیر خالی نکند، خدای در آن جای نگیرد؛ «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَیْنِ فی جَوْفِه».۷ توبهای حقیقی و راستین نیاز است تا انسان را از هرآنچه سبب دوریش از خداست، خالص گرداند تا به سراپردهی محبوب درآید. «کُلُّ تائِبٍ مُتَطَهِّرٌ لأنَّ التَّوْبَهَ تَخْلِیَهٌ وَ تَطْهیرٌ مِنَ الذُّنوُبِ؛ فَالتَّوْبَهُ تَخْلِیَهٌ وَ تَحْلِیَهٌ بِالطَّهارَهِ، وَالتَّطْهیرُ وَالتَّوْبَهُ تَحْلِیَهٌ. وَالتَّحْلِیَهُ لُبْسٌ لِلْمُتَطَهِّرِ، فَهُوَ لُبْسٌ بَعْدَ لُبْسٍ؛ هر توبهکنندهاى پاکیزه است، زیرا توبه تخلیه و پاکیزگى از گناهان است. پس توبه، تخلیه و تحلیه و آراستهشدن به طهارت است، و پاکیزگى و توبه تحلیه است. و تحلیه یک نوع پوشش براى شخص پاکیزه است؛ پس توبه، پوششِ بعد از پوشش است».
آیتالله بهجت قدسسره: «ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى. سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم».
توبه دارای مراتبی است و تنها لقلقه زبان جز خسارت دنیا و آخرت ثمری ندارد. شرط اول نیز ادای حقّالناس است و پس از آن، خروج از گناهان فردی. «البته توبهى هر چیز به حسب خود آن چیز است؛ اگر مال کسى را از بین برده باشیم، باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس از آن استغفار کنیم».
سالکالیالله باید به مراقبه کامل از اعمال خویش بپردازد و خود را هر لحظه به حساب بکشد که «لَیْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ یُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِی کُلِّ یَوْم».۸ سالک تمام اعمال و حرکات و سکنات خود را به حول و قوهی الهی میداند؛ ازاینرو وقتی عمل حسنهای در کارنامه خود میبیند، به خود نمیبالد و از خدا توفیق بیشتر میطلبد و چون کار ناپسندی از او سر زد، به تضرع و توبه سعی در جبران گذشته دارد.
«ما باید اهل محاسبه باشیم، هر چند اهل توبه نباشیم و تدارک نکنیم، خود محاسبه مطلوب است. اگر بدانیم فلان روز حسینى و فلان روز یزیدى هستیم، بهتر از این است که اصلاً ندانیم یزیدى هستیم یا حسینى. سرانجام ممکن است روزى به خود بیاییم و بخواهیم تدارک کنیم».
آستان طلب
سالک در سیر به سوی الله ـ که خطرهاست در آن ـ خود را به سلاحهای کارآمدی مجهز میکند و با توکل به خدا هیچترسی به دل راه نمیدهد و حرکت به سوی او را از ماه مبارک رمضان آغاز میکند که «الدُّعا سِلاحُ المُؤْمِن»۹ و «سِلاحُهُ البُکاء».۱۰
«آیا ما که در اسلحهسازى و تجهیزات نظامى از کفار عقبیم، باید در دعا هم مؤخّر باشیم؟! در روایات آمده است: «أَلُّدعآءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ» و در بعضى دعاها داریم: «أَلّلهُمُّ، إِنَّکَ أَقْرَبُ مَنْ دُعِىَ؛ خدایا، تو نزدیکترین کسى هستى که مىتوان از او چیزى خواست»۱۱؛ یعنى خدا قریب و مجیب است».
خیلی از مؤمنین دعا میکنند و از خدا حاجت میخواهند، ولی اگر دعا و تضرع از عمق جان آدمی بر نیاید کارگر نیست. دعا شرایطی دارد که اگر آنها رعایت شوند، قطعاً مستجاب است؛ مگر میشود با زبان از خدا چیزی را خواست و با عمل آن را رد کرد.
«استجابت دعا شرطش توبه است. اگر شرایط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به این معنا نیست که تا دعا کردیم فوراً نتیجهاش را ببینیم، بلکه گاهى استجابت بعد از دعاى خاص خالص و مُخلَص مىشود که جزو اخیرِ علّت تامّه است. ما باید دعا کنیم تا توفیق حال دعا را پیدا کنیم».
مناسک دعا را باید یکبهیک بهجا آورد:
«جهت دعا این امور لازم است:
۱. ثنا و تعظیم و تمجید ساحت مقدس حضرت حق ـ تبارک و تعالى ـ؛
۲. اقرار به گناهان و اظهار ندامت از آن، که تقریباً بهمنزلهى توبه یا ملازم آن است؛
۳. صلوات بر محمد و آلمحمد علیهمالسلام، که وسیله و واسطهى فیض هستند؛
۴. بکا و گریه، و اگر نشد تباکى، ولو خیلى مختصر.
و بعد از اینها درخواست حاجت که در این صورت، برآوردهشدن حاجت بروبرگرد ندارد. البته اگر این مطالب در سجده باشد، مناسبتر است و تأثیر بکا در این میان به جایى مىرسد که در عمل امداوود و نیز در قنوت وتر آمده: «فَإِنَّ ذلِکَ عَلامَهُ الْإجابَهِ؛ این نشانهى مستجابشدن است»؛۱۲ یعنى راه تکوینى به خدا، و ارتباط با غیب است، البتّه براى کسى که این مطالب را باور کند».
آیتالله بهجت رحمتاللهعلیه: «استجابت دعا شرطش توبه است. اگر شرایط دعا جمع باشد، استجابت دعا حتمى خواهد بود. البته استجابت به این معنا نیست تا دعا کردیم فوراً نتیجهاش را ببینیم».
ماه رمضان، گاهِ مستجابشدن دعاست که «عَمَلُکُمْ فِیهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُکُمْ فِیهِ مُسْتَجَابٌ». باید فرصت را غنیمت شمرد و دوای تمامی دردها را از خدا خواست. نباید بخل ورزید؛ باید برای حل مشکلات تمامی مؤمنین، بلکه تمامی انسانها دعا کرد.
«راه خلاص از گرفتارىها منحصر است به دعاکردن در خَلَوات براى فرج ولىعصر عجّلاللّهتعالىفرجهالشّریف. نه دعاى همیشگى و لقلقهى زبان و صِرف گفتن «عَجِّلْ فَرَجَهُ»، بلکه دعاى با خلوص و صدق نیت و همراه با توبه. ما خود را از اطرافیان و دوستان آن حضرت مىدانیم؛ ولى در این امر، یعنى دعا براى تعجیل ظهور او، مسامحه مىکنیم!
ظهور آن حضرت اَهَمّ حاجات ماست، ولى ما «عَجِّل فَرَجَهُ» مىگوییم، فقط براى اینکه بفهمانیم مجلس ختم شد، و یا اینکه در موارد ازدحام مردم، صلوات مىفرستیم تا مردم جابهجا شوند؛ نه اینکه جدّاً بخواهیم صلوات بفرستیم. با اینکه مىدانیم او واسطهى بین ما و خداست، مَعَ ذلک به فکر او نیستیم! اى کاش مىدانستیم که احتیاج او به ما و دعاى ما براى او، به نفع خود ماست؛ وگرنه قرب و منزلت او در نزد خدا معلوم است».
نصیحت پیر میکده
وقتی سالک، پیر خود را مییابد، از او برای رسیدن به مقصود راهنمایی و دستگیری میخواهد. مراد او میگوید: راه رسیدن به محبوب در طریق عشق است.
«اساس عبودیت و بندگى، حُب است. خداوند مىفرماید: «یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ؛ خداوند آنان را دوست دارد و آنان خدا را دوست دارند»۱۳ و نیز مىفرماید: «وَ الَّذِینَ ءَامَنُوآ أَشَدُّ حُبًّا لِلّه؛ و کسانى که ایمان آوردهاند، بیشترین محبت را به خدا دارند».۱۴
سرسلسله عشاق، سیّدی است از تبار طاووس. او به الهام الهی مطالبی میگوید که تا آن زمان کسی از آنها اطلاعی نداشت. او دقایقی از بندگی را بیان میدارد که سرآغاز طریق عشق است. شیوهاش عشق، مرامش بندگی است.
«مرحوم سیدبنطاووس رحمهاللّه در تعبدیات و ادعیه از ذخایر بوده است. او مدّعی است که خداوند مقام الهام را به او عطا کرده است. در کتاب اقبالالاعمال ضمن اعمال ربیعالاول یا ربیعالثانى صریحاً مىگوید که برخى از دعاها را خود انشا نموده است، و دعاهاى زیادى نیز با عدم تصریح به انشاى خود ذکر نموده که واقعاً با دعاهاى مأثوره از حضرات معصومین علیهمالسلام سنخیت دارد و از لحاظ علوّ مضامین، از کلام غیرمعصومین برتر است».
مرحوم آیتالله بهجت: «هر کس اقبال سیدبنطاووس را نداشت، اساتید ما او را رفیق خود نمیشمردند. هرمقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار را که عمل کردنی است، به هراندازه حال دارید عمل کنی».
کتاب «اِقبالُالاَعمال» کتاب مراقبه سال است که توسط سید نگاشته شد. این کتاب مورد اقبال علمای عامل و عاشقان طریق محبوب قرار گرفت و سالکان تشنه را جرعه وصال نوشانید.
«هر کس اقبال سیدبنطاووس را نداشت، اساتید ما او را رفیق خود نمیشمردند. هرمقدار از اقبال را که مطالعه کردنی است، مطالعه و هر مقدار را که عمل کردنی است، به هراندازه حال دارید عمل کنید».
در دوران ما نیز وقتی خدمت عارف واصل و عاشق آستان الهی و ائمه اطهار، شیخ محمدتقی بهجت قدسسره، میرسیدند و برای عمل در ماه مبارک رمضان و نیز رجب و شعبان در خواست دستورالعمل میکردند، اینطور جواب میشنیدند: «اقبال، اقبال، اقبال»؛ «مطالعه و عمل به اقبال سیّد کافی است» و یا «اَنسب [مناسبتر] از کتاب اقبال سراغ ندارم».
خلوت دل
از میان ساعات شبانهروز، شبها ویژهی بندگان خاص الهی است؛ کسانی که خود را برای خدا خالص کردند و شب را که همه در خواب و استراحت به سر میبرند به عبادت معبود خویش به پا خاستهاند. تاریکی شب، فرصت مناسبی برای خلوت با معشوق است. خداوند نیز نور خود را در دل آنان میتاباند و آنها را از خاصان درگاه خود قرار میدهد. سالک همین شبزندهداری و عبادات خود را نیز به حول و قوه الهی میداند و از خدا همیشه حال و توفیق نماز شب را خواستار است، و روز در مراقبه است گناهی از سر نزند تا سبب سلب توفیق نماز شب گردد.
«ما در بیدارى درست به وظیفهى خود عمل نمىکنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد بهجا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مىشود و مشغول تهجّد مىگردد؛ ولى اگر توفیق نباشد، چنان چه بیدار هم بشود، از آنها بهره نمىبرد. این مطلب به یقین ثابت است و خیلىها نیز نقل کردهاند که اگر از حال انسان معلوم شود که مىخواهد نماز شب بخواند، بیدارش مىکنند، بدون احتیاج به دعاها و آیات معهوده. این بیدارکردن به طرق مختلف است: یا در مىزنند و یا صدایى مىآید و یا او را به نام صدا مىزنند و…».
اما در شبهای ماه مبارک رمضان شبی است که مقدّرات یک سال رقم میخورد؛ شبی که اعمال انسانها به امام عصر علیهالسلام عرضه میشود و روزیهای مادی و معنوی یک سال تقسیم میگردد؛ شبی برتر از هزار ماه. علمای بالله نیز شبهای ماه رمضان و گاه شبهای سال را در انتظار این شب عظیمالقدر به بیداری میگذرانند و به عبادتهایی باور نکردنی میپردازند.
آیتالله بهجت (ره): «ما در بیدارى درست به وظیفهى خود عمل نمىکنیم، با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد بهجا آوریم. اگر توفیق شامل حال انسان گردد، از خواب بیدار مىشود و مشغول تهجّد مىگردد».
«مىشنیدیم و باور نمىکردیم، لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند در زمان ما در یک شب، هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه میخواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شبهاى ماه رمضان اِحصا (شمارش) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر علیهالسلام و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول دعاى ابوحمزه هستند.
بسیارى از بزرگان شبهاى ماه رمضان را بیدار میماندند و نمىخوابیدند، هر چند نزد ما تقریباً واضح است که شب بیستوسوم ماه رمضان، شب قدر است. ولى اول ماه باید قدرى دقت شود که اول ماه دقیقاً تشخیص داده شود.
مرحوم آقاى طباطبایى (علاّمه سید محمدحسین طباطبایى ) هم همینطور بود و شبهاى ماه رمضان بیدار بود و مىفرمود: «یک وقت در روز اینقدر خوابیده بودیم، کار به اینجا رسید که وقتى بیدار شدیم، با استعجال وضویى براى ظهر و عصر گرفتیم و ظهرَیْن (نماز ظهر و عصر) را با وضو در آخر وقتش اداءً خواندیم!»
در کربلا هم بودهاند کسانى که شبهاى رمضان نمىخوابیدند، حتى از بعضىها نقل مىکردند که گعده (جلسهى گفتوگو و شبنشینى) مىگرفتند و صحبت مىکردند تا خوابشان نبرد».
۱.کافی، ج۴، ص۶۷.
۲.امالی شیخ صدوق، ص۸۵.
۳.همان.
۴.صحیفه سجادیه، ص۱۹۰.
۵.بحار الأنوار، ج۶۸، ص۲۲۱؛ الوافی، ج۱، ص۵۵۲.
۶.عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج۱، ص۲۹۵؛ أمالی شیخ صدوق، ص۹۳.
۷.أمالی شیخ مفید، ص۲۳۳؛ بحارالأنوار، ج۲۴، ص۳۱۸.
۸.کافی، ج۲، ص۴۵۳؛ وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۹۵.
۹.کافی، ج۲، ص۴۶۸؛ عیون أخبار الرضا علیهالسلام، ج۲، ص۳۷.
۱۰.إقبال الأعمال، ج۲، ص۷۱۰؛ مصباح کفعمی (جنهالأمانالواقیه)، ص۵۶۰.
۱۱.إقبال الأعمال، ج۱، ص۳۴۶؛ بحار الأنوار، ج۹۵، ص۲۲۳.
۱۲.إقبال الأعمال، ج۲، ص۶۶۳؛ بحار الأنوار، ج۹۵، ص۴۰۴.
۱۳.مائده : ۵۴.
۱۴.بقره : ۱۶۵.
پایان پیام/