به گزارش گیلمانا، سرهنگ مجید رسولزاده فرساد از پلیس گیلان به بررسی جامع درباره اهمیت، چالشها و فرصتهای پیادهراه فرهنگی پرداخته است:
مسیرهایی که به دلیل عدم تردد خودرو و موتورسیکلت و احیاناً نصب المانها و نمادهای فرهنگی، در ظاهر با سایر معابر شهری متفاوت هستند و میبایست فرهنگ و آداب و رسوم یک شهر یا قومیت را در ذهن بیننده تداعی کنند. معابری که پس از دریافت مجوزهای لازم و با صرف هزینههای هنگفت باید محلی باشند تا رهگذران و گردشگران بدون دغدغههای مرسوم زندگی ماشینی و شهری، با اندک تاملی در آن به شادی برسند، فرصت تجدید خاطره بیابند و مجالی پیدا کنند تا ضمن بازدید از نمایشگاهها و شرکت در مراسم، جشنوارهها و دیدن هنرهای خیابانی با برخی رسوم، آداب، تاریخ و فرهنگ پیشینیان آن دیار آشنا شوند. پیادهراههایی که علاوه بر داشتن جذابیتهای بصری برای شکلگیری جمعیت و شکلدهی تعاملات اجتماعی و میزبانی از شرکتکنندگان مراسم ملی و مذهبی، باید پیام داشته باشند و اصل تمدن، مدنیت و هویت آن شهر و دیار را به تصویر بکشند.
تعریف پیادهراه
پیادهراه یا همان Pedestrian Zone به اصطلاح به گذرگاهی اطلاق میشود که در مراکز شهری، بافت تاریخی یا مناطق دارای جاذبههای گردشگری یا طبیعی به صورت ویژه برای عابران پیاده ساخته میشود و با اهدافی همچون ایجاد فضایی مفرح، معرفی فرهنگ بومی آن منطقه، رونق صنعت گردشگری و تقویت تجارت و کسب و کار در تمام یا بخشی از ساعات شبانهروز بر روی حرکت انواع خودروها و وسایل نقلیه موتوری بسته و صرفا به رفت و آمد رهگذران پیاده اختصاص مییابد.
پیادهراهها ممکن است از همان آغاز برای رفت و آمد عابران پیاده طراحی شده باشند یا اینکه بنا به تصمیم مسوولان شهری، خیابانهایی باشند که بعدها به پیادهراه، تغییر کاربری پیدا کردهاند اما آن چیز که در این میان بسیار حائز اهمیت است این که پیادهراهها نه صرفا برای کارکردهای فیزیکی، ترافیکی و اقتصادی، بلکه به منظور گسترش پیوندها، ارتباطات، تعاملات جمعی و کنشهای فرهنگی و اجتماعی شهروندان و گردشگران راهاندازی میشوند.
پیادهراهها به اعتقاد صاحبنظران حوزه فرهنگ و مدیریت شهری، باید علاوه بر تسهیل در ارتباط و دسترسی به بافت مرکزی و تاریخی شهرها؛ محلی مطمئن برای انجام فعالیتهای اجتماعی مثل تفریح، گردش، سرگرمی، تماشا، شنیدن اخبار، مذاکره، داد و ستد و برگزاری جشنها، سوگوارهها و آئینهای ملی و مذهبی باشند.
پیشینه پیادهراههای فرهنگی
نخستین اقدام برای جداسازی مسیر حرکت وسایل نقلیه از عابران پیاده در سال ۱۸۵۸ میلادی توسط یک شهرساز آمریکایی به نام “اولمستد” صورت گرفت اما نخستین پیادهراه در سال ۱۹۱۳ در بوئنوس آیرس احداث شد. پس از جنگ جهانی دوم، آلمانها در منطقهای محلی در محدوده تاریخی در مرکز شهر اسن، پیادهراهی را به شکل مرسوم امروز راهاندازی کردند و پس از آن از پایان دهه ۱۹۵۰ تا سال ۱۹۷۵، پیادهراههای فرهنگی و تجاری گوناگونی در شهرهای تاریخی اروپا احداث شد.
ساخت پیادهراه فرهنگی در ایران برای اولین بار در تبریز و توسط کارمندان کنسولگری فرانسه در این شهر آغاز شد. آنها برای ایجاد فضایی فرهنگی و متناسب با آداب، رسوم و نمادهای شهر پاریس و با هدف کاستن از دلتنگیهای غربت و دوری از سرزمین مادری خود، پیادهراهی را در فاصله سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۱۰ با عنوان کوچه “پاساژ” در محلهای به نام مهاد میهن یا میارمیار در مرکز شهر و جنوب بازار تبریز احداث کردند که این پیادهراه همچنان در همان محل پابرجاست و یکی از محلات دیدنی تبریز به شمار میرود.
از دیگر پیادهراههای فرهنگی کشور میتوان پیاده راه “جنت” مشهد را نام برد که در بافت مرکزی و تاریخی این شهر، جنب باغ ملی در محله ارگ احداث شده و در حال حاضر یکی از قدیمیترین مراکز تهیه پوشاک، کیف و کفش و محل فعالیت چندین کافه، رستوران، سفرهخانه و عکاسیهای قدیمی مشهد است. همچنین پیادهراههای فرهنگی دیگری مانند چهارباغ در اصفهان، سپهسالار و ۱۷ شهریور در تهران، شهریار در تبریز، علم الهدی در رشت، خیام در ارومیه، عفیف آباد و معالیآباد در شیراز، بوعلی در همدان، امیرکبیر در اراک و … در کشورمان با پیشینه و قدمت زیاد و کم وجود دارند که علیرغم برخی تفاوتها، از جنبههای زیادی نیز با هم شباهت دارند.
چالشهای پیادهراههای فرهنگی
برابر آنچه در بالا اشاره شد و همان گونه که از ماهیت و اسم پیادهراههای فرهنگی بر میآید یکی از کارکردها و اهداف اصلی راهاندازی پیادهراههای فرهنگی؛ نمایش آداب، رسوم و فرهنگ یک دیار یا قومیت به رهگذران و بازدیدکنندگان است به گونهای که اگر یک گردشگر بدون پیشینه آشنایی با فرهنگ بومی آن منطقه، دقایقی را در آن سپری کرد بتواند با آداب و رسوم و فرهنگ و تمدن آن اقلیم آشنا شود.
راهاندازی یک پیادهراه فرهنگی قبل از هر چیز مستلزم برنامهریزی و فراهم کردن زیرساختهای فرهنگی آن است، یعنی باید معرفی و نمایش شاخصهای فرهنگی همچون گویش، آداب و رسوم، نحوه امرار معاش، تهیه آذوقه، پخت خوراک، صنایع دستی، موسیقی و نواها، نمایشهای محلی و نمادهایی از آئین بومی، مراسم مذهبی و ارزشهای حاکم بر آن جامعه به صورت دائم و نه مقطعی و زودگذر به عنوان کارکرد اصلی آن، هدفگذاری شود، خصوصیتی که متاسفانه اکثر پیادهراههای فرهنگی کشورمان در درجات مختلف و به دلایل گوناگون از آن بیبهره ماندهاند و از فقدان آن رنج میبرند.
با نگاهی به وضعیت پیادهراههای فرهنگی موجود کشور میتوان ادعا کرد علیرغم تبلیغات گسترده و صرف هزینههای بسیار زیاد، اهداف اصلی راهاندازی این پیادهراهها محقق نشده که این امر با انتقادات فراوانی هم از سوی موافقان و هم از سوی مخالفان آن روبروست.
موافقان فعالیت و گسترش پیادهراههای فرهنگی علیرغم اذعان به ناکارآمدیهای موجود با تشریح و دفاع از اهداف و چشماندازهای مطلوب فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و جنبههای تفریحی و نشاطآفرین که این پیادهراهها میتوانند داشته باشند به دنبال توسعه و افزایش آنها هستند و مخالفان نیز با بیان دلایل و تحلیلهای کارشناسی از عدم تحقق اهداف اصلی پیادهراههای فرهنگی و حتی کژکارکردیهای آشکار و پنهان آن سخن میگویند.
مخالفان معتقدند هر چند ایده وجود یک پیادهراه فرهنگی با کارکردهای استاندارد و تعریف شده میتواند در رونق یک شهر و معرفی فرهنگ بومی آن موثر باشد لیکن تا به حال نمونه موفقی از آن را در کشور شاهد نبودیم و در نتیجه میزان نارضایتی عمومی و نابهنجاریهای اجتماعی آنها بیشتر از محاسن آن است.
مخالفان معتقدند پیادهراههای فرهنگی، تنها نام فرهنگ را با خود یدک میکشند و در واقع شاخصها و مولفههای فرهنگی؛ قربانی منافع اقتصادی شدهاند. فقدان غرفههای دائم فرهنگی برای نمایش آداب و رسوم، عرضه خوراک و صنایع دستی، اجرای موسیقی، نمایشهای محلی و نمادهایی از آیین بومی، مراسم مذهبی و ارزشهای حاکم بر جامعه؛ عملا جایگاه پیادهراههای فرهنگی را در حد یک بازار یا پیادهرو تنزل داده تا آنجا که جنبههای فرهنگی آن از کمترین جایگاه ممکن برخوردارند. فعالیت دستفروشان، تردد گاری و موتورسیکلتها، جولان متکدیان، عرضه مواد غذایی غیربهداشتی، تجمع افراد سرگردان و بیهدف، عرضه مواد مخدر، ناهنجاریهای اخلاقی و پرسهزدنهای افراد با پوششهای زننده و بدون رعایت قید و بندهای فرهنگی و عرفی جامعه و چندین مورد دیگر از جمله دلایلی است که مخالفان با طرح آنها، معتقدند از هدفگذاری تا واقعیت موجود در پیادهراههای فرهنگی فاصله بسیار است.
عدم مسوولیتپذیری دستگاههای فرهنگی و شهرداریها در صدور مجوز و پیشبینی نشدن محل مناسب برای اجرای موسیقی یا تئاتر خیابانی نیز موجب شده تا اولا گروههای هنری خیابانی به رسمیت شناخته نشوند و در نتیجه اجرای آنها در فضای عمومی، وجاهت قانونی نداشته باشد و ثانیا نظارتی بر محتوای هنری ارائه شده صورت نگیرد که همه اینها ضمن ایجاد سردرگمی گروههای هنری، میتواند زمینه نارضایتی شهروندان، سوء استفاده افراد سودجو و تقابل میان شهروندان و هنرمندان با متولیان نظم و امنیت پیادهراههای فرهنگی را فراهم آورد.
از بساطیهایی که مسیر تردد مردم را تنگ کرده و داد مغازهداران را درآوردهاند یا اغذیهفروشانی که روی گاری و در محیطی سر باز با ترفندهای خاص خود از کباب و جگر تا انواع ساندویچ و فلافل را بدون رعایت حداقلهای بهداشتی به خورد مردم میدهند گرفته تا متکدیانی که با سماجت و لطایف الحیل به دنبال گرفتن کمک از رهگذران هستند و دیگر موارد، همه و همه نشان از آشفتگیهای موجود در پیادهراههای فرهنگی دارند.
بسیاری از شهروندان و ساکنان محدوده پیادهراههای فرهنگی از تجمع و پرسهزدنهای بیهدف تعدادی از جوانان به ویژه در ساعات پایانی شب که تا پاسی از بامداد نیز ادامه دارد ابراز نارضایتی میکنند و امنیت فیزیکی و اخلاقی مسیر پیادهراهها به ویژهها کوچههای خلوت اطراف را مطلوب نمیدانند. آنها بر این باورند بهترین محل برای دسترسی به مواد مخدر یا قرصهای روانگردان، همین پیادهراههای فرهنگی هستند.
تعدادی از کارشناسان و شهروندان نیز معتقدند امروز پیادهراه فرهنگی بر خلاف اسم به ظاهر قشنگش به پاتوق اراذل و اوباش تبدیل شده، مکانی برای کاسبی افراد معلومالحال، محل قرار و ملاقات دختران و پسرانی که با انواع و اقسام مدها و لباسها و آرایشهای نامناسب و مغایر با فرهنگ اصیل ایرانی و اسلامی، ساعتها در آن جولان میدهند به طوری که این رفتار آنها، برای رهگذران، مسافران و حتی توریستهای خارجی نیز غیرقابل هضم و آزاردهنده است.
یکی دیگر از معضلات اساسی که البته مختص پیادهراههای فرهنگی نیست و در سایر معابر، پارکها و اماکن عمومی نیز مشاهده میشود بحث سگگردانی است، اما از آنجا که پیادهراههای فرهنگی باید گویای فرهنگ اصیل یک جامعه باشند و از آنجا که سگگردانی با فرهنگ اصیل ایرانی و دین اسلام همخوانی ندارد و از طرفی معمولا شاهد حجم بالای حضور شهروندان و مسافران به ویژه کودکان در پیادهراههای فرهنگی هستیم بنابراین جلوگیری از ورود سگ یا دیگر حیوانات که امنیت روانی و فیزیکی مردم را به مخاطره میاندازد باید مورد توجه جدی متولیان امر قرار گیرد.
در حوزه آمد و شد نیز بسیاری از کسبه و ساکنان پیادهراهها ضمن گلایه از سوء مدیریت و برنامهریزی شهری در انسداد محدوده پیادهراه، معتقدند قطع دسترسی تاکسیها و خطیها به بافت مرکزی شهر باعث کاهش حجم مراجعه مردم به ویژه مسافرانی که در گذشته از سایر شهرستانها برای خرید به مرکز شهر مراجعه میکردند شده است. برخی کسبه نیز بر این باورند هر چند ممکن است کسب و کار واحدهای تجاری برخی نقاط داخل پیادهراه رونق داشته باشد ولی با توجه به جلوگیری از تردد خودروها و عدم دسترسی آسان مردم، قطعا وضعیت واحدهای صنفی که در مسیرهای منتهی به پیادهراه قرار دارند مانند گذشته نیست.
در یک نگاه و با جمعبندی شرایط موجود میتوان دریافت که بازنگری در اهداف اولیه راهاندازی پیادهراهها که همان ارتقاء سطح فرهنگ جامعه یعنی نمایش تمدن و دستاوردهای مادی و معنوی به رهگذران و مسافران است بسیار ضروری به نظر میرسد.
از منظر مقام معظم رهبری، «فرهنگ عمومی»، محور تمام کارهای دیگر است. به نظر معظمله، همه چیز مترتّب بر فرهنگ است. شاید این سخن ایشان را فراموش کردهایم که فرمودند: «فرهنگ؛ حاشیه و ذیل اقتصاد نیست، حاشیه و ذیل سیاست نیست، (بلکه) اقتصاد و سیاست، حاشیه و ذیل بر فرهنگند». این سخن و ۱۰ فرمان مقام معظم رهبری که در مناسبتهای مختلف به آن تاکید و مسوولان را به انجام آن مکلف کردهاند باید مبنای فعالیت تمامی کارهای فرهنگی کشور قرار بگیرد.
پیادهراههای فرهنگی؛ شاهراه حیاتی برای احیاء ارزشها و آداب و رسوم ارزشمند ملی
قطعا پیادهراههای فرهنگی با استفاده از ظرفیت بهرهمندی از حجم گسترده شهروندان و مسافران و در ایفای نقش به عنوان یک شاهراه حیاتی برای آموزش همگانی، اخلاقمداری، احیاء ارزشها و آداب و رسوم ارزشمند ملی با پیشنیهای به درازای طول تاریخ، میتوانند نقش بسزایی در عرضه، تقویت و تبادل فرهنگ اصیل ایرانی – اسلامی ایفا نمایند.
با توجه به اینکه معمولا پیادهراهها در بافت مرکزی، تاریخی و پرازدحام شهرها احداث شدهاند بعضا اختلاف نظرهایی بین دستگاههای متولی مانند شهرداری، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تبلیغات اسلامی، پلیس، ستاد امر به معروف و نهی از منکر، بسیج، اداره کل ورزش و جوانان و دیگر نهادها و ارگانها بر سر نحوه مدیریت آن وجود دارد که لازم است با همافزایی و همکاری بتوان این اختلافات را به حداقل رساند و فراموش نکرد که پیادهراه فرهنگی قبل از هر چیز باید «فرهنگی» باشد، فرهنگی مبتنی بر آموزهها و معیارهای اصیل و ناب ایرانی و اسلامی.
پایان پیام/